اميرمحمداميرمحمد، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره
امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره
امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره
عقد ماعقد ما، تا این لحظه: 18 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

اميرحسین جون و امیرمحمد جون و امیرعلی جونم

امیر علی

امیرعلی تو دستشویی بهم میگه نگاه نکن خصوصیه بعد اومده بیرون نمیزاره پوشکش کنم همش بازش میکنه.میگم غصه میخورم.بهم میگه غصه نخور من غصه میخورم بعدم ادای غصه خوردن در میاره میگم تو باید بخندی بهم میگه مامان خودمی یه صدایی شد امیرعلی بهم میگه جیش کردی؟نه پی پی کردی؟نه بوق زدی ادامس اشکی بخوریم.منظورش اکشن هست تا میرسی خونه بابابزرگ میری سر بخچال خرما میخوای.یا تخم مرغ میخوای امیرحسین ادامس تیزه ادامس قورت دادم خدا رو شکر اشتهات عالی شده میخواد اب بخوره میگه دو تا بده یعنی دو بار توش اب بریز میوه هم دوست داری گاو بی شعور گوزوک احمق به خصوص سیب سر سفره به بابا میگی قاشق دهنی منه بده بهم برندارش یا هم خوراک...
8 آذر 1397

شیرکوچولوی من

سلام امیرمحمدم.عزیزم همراه بابا رفتین دندانپزشکی و سه تا دندون جلویی پایینتو کشیده دکتر. خیلی دوست داشتم تنها نباشی.اما مثل مرد بودی عزیزم.دوستن دارم.مامان عاشقته شیرکوچولوی من
6 آذر 1397

اولین دندون دایمی امیرمحمد جان در 6 سال و 17 روزگی

سلام.امیرمحمد جان دندون جلو پایین بعد از دو هفته افتاد البته به کمک بابا و یه دندون گنده از زیرش اومده بیرون.مبارک باشه موش کوچولوی من. عصری رفتیم خونه بابابزرگ.اخه دست بابابزرگ در رفته بود و ورم داشت طوری که رانندگی سختشون بود.خدا رو شکر بهتر بودن
4 آذر 1397

کشیدن بخیه های پای امیرحسین جان

.سلام امیرحسین جان.بعد دو هفته رفتیم بیمارستان و بخیه های پاتو کشیدیم.پاییناش که کامل جوش خورده بود اما بالاش بازه.دلم ریش میشه میبینم.مامانی هم همراهت اومد.امروز ظهری هم خاله سمانه و سیده زهرا اومدن دیدنت.منم سومین کنفرانس محموداباد سخنرانی برخط داشتم که خوب بود.امیر علی دوباره سرما خورده از بس پاچه های شلوارشو میده بالا موقع خواب.امیرمحمد جانم کماکان هر روز صبح بیدار نمیشه و کلی دعوا داریم با هم تا بریم سرکار.خدایی قدر امیرحسینو الان میفهمم. خدا رو شکر.الحمدلله
1 آذر 1397
1